تاریخ شروع

21:00

یکشنبه - 1403/05/07

تاریخ پایان

22:00

دوشنبه - 1406/05/25

آدرس

ایسمینار

در این رویداد میزبان مهندس امیرحسین رهنمافرد خواهیم بود

درباره امیرحسین

مدیر محصول و مشاور رشد کسب‌وکار، مطالعه‌گر حوزه محصول، هک رشد و توصیه‌های شغلی

در این رویداد میزبان مهندس محمد حسین تیموری خواهیم بود

درباره محمد حسین

دانشجوی مهندسی صنایع

ویدئوی معرفی رویداد

Introducing product management
ویدئوی کامل رویداد

برای مشاهده کامل رویداد لطفاً ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

فهرست مطالب

5/5

معرفی کامل شغل، پیش نیاز ها و مهارت های مورد نیاز

نقش و مسئولیت های یک مدیر محصول به طور کلی چه چیزهایی هستند؟

به عنوان کسی که چند ساله در حوزه مدیریت محصول به صورت عملی مشغول به فعالیت هستم، می‌توانم به شما بگویم که نقش خیلی جذابیه چرا که در تقاطع کسب‌وکار، تکنولوژی و نیازهای کاربر قرار دارد. یک مدیر محصول مسئولیت‌های مختلفی انجام می‌ده. به طور مثال:

  • چشم انداز و استراتژی (Vision & Strategy): مدیران محصول، چشم انداز محصول، اهداف آن و نقشه راه دستیابی به آن‌ها را تعریف می‌کنند. آن‌ها در مورد بازار و انواع فرصت‌های موجود در بازار تحقیق می‌کنند، نیازهای مشتری را تجزیه و تحلیل می‌کنند و آن را به یک سمت و سوی روشن برای ایجاد، توسعه یا بهبود محصول تبدیل می‌کنند.
  • قهرمان مشتری: آن‌ها صدای مشتری در داخل شرکت هستند. مدیران محصول، بازخورد جمع‌آوری می‌کنند، نقاط درد کاربر را درک می کنند و اطمینان حاصل می کنند که محصول مشکلات واقعی را حل می‌کند. (Underlying problems)
  • همکاری متقابل: آن‌ها از نزدیک با تیم‌های مختلف – مهندسی، طراحی، بازاریابی، فروش – کار می‌کنند تا چشم‌انداز را به واقعیت تبدیل کنند. این شامل تقسیم وظایف، اولویت‌بندی فیچرها و همسو نگه داشتن همه با هم می‌شود.
  • داده‌ها و تصمیم‌گیری: مدیران محصول از داده‌ها و معیارها برای ردیابی پیشرفت، سنجش موفقیت و تصمیم‌گیری آگاهانه در جهت رشد محصول استفاده می‌کنند.

یک روز کاری معمولی برای یک مدیر محصول چطور است؟

می‌تونم بگم هیچ روز کاری یک PM نه با یک روز کاری دیگه‌ی خودش و نه با روزهای کاری بقیه PM ها مشابه نیست! مدیران محصول بر اساس چیزی که «امروز» لازم است به آن بپردازند برنامه‌ریزی می‌کنند. اما به طور کلی:
  • خیلی اوقات شما صبح‌ها جلسه‌ی Daily Meeting رو با اعضای تیم فنی دارید البته اگر از متدهای اسکرام برای مدیریت چابک پروژه نرم‌افزاری استفاده کنید.
  • بعد از اون ممکنه لازم باشه با تیم دیگری در سازمان برای بررسی یک خرابی در سیستم وقت بگذرونید یا این‌که یک فضای تمرکزی برای خودتون ایجاد کنید که بکلاگ‌های محصول رو سازمان‌دهی کنید یا نقشه‌ی راه محصول رو بازبینی کنید و سند نیازمندی‌های محصول رو بنویسید.
  • یا ممکنه لازم باشه پرسشنامه‌ی جدیدی تدوین کنید یا یک مصاحبه‌ی کاربری داشته باشید. با طراحان محصول به بررسی و بازنگری دیزاین‌های محصول بپردازید، داشبوردهای محصول رو برای اطمینان از سلامت محصول چک کنید. داخل محصول خودتون یا رقبا یا بنچمارک‌ها پرسه بزنید. اما چیزی که به طور کلی می‌تونم بگم اینه که شما به عنوان مدیر محصول زمان بسیار زیادی رو به طور کلی صرف «تعامل» خواهید کرد. چه در جلسات و چه با افراد مختلف. چه با مشتری. چه با تیم خودتون و چه با دیگر همکاران در واحدهای موازی.
  • چه پیشینه تحصیلی یا تجربیاتی برای این شغل لازم است؟

    راستش بازم باید بگم که هیچ مسیر آموزشی واحدی وجود ندارد. برخی از PM ها از پیشینه مهندسی، برخی دیگر از بازاریابی یا کسب‌وکار می آیند.  حتی می‌تونید کسانی رو پیدا کنید که از فیلدهای غیرمرتبط‌تر مثل حسابداری به مدیریت محصول شیفت کردند. چیزی که مهمه اینه که شما باید مهارت‌های کلیدی مدیریت محصول رو کسب کنید تا بتونید وارد این حوزه بشید. یه سری مهارت‌های فنی وجود داره و یه سری هم مهارت‌های نرم.

    چه مهارت های فنی و غیرتکنیکی برای موفقیت در این نقش ضروری هستند؟

    اما در مورد مهارت‌های غیر فنی که گفتیم، ارتباط، همدلی، رهبری، مذاکره و تفکر انتقادی همگی حیاتی هستند. 

    مهارت های ارتباطی عالی برای همکاری موثر با تیم های مختلف. (Communication skills)

    شما باید روی مهارت‌های نرم تمرکز کنید. شما لازمه بتونید خوب مذاکره کنید. بتونید علیرغم توجه شخصی و ایجاد حس همدلی در ذی‌نفعان محصول، اون‌ها رو اقناع کنید که چه تصمیمی به نفع محصول شماست. این‌جا مسئله‌ی Influence without authority پیش میاد. شما به عنوان مدیر محصول، مدیر اشخاص نیستید. شما باید از راه تاثیرگذاری روی افراد باهاشون تعامل کنید و خواسته‌های خودتون رو باهاشون پیش ببرید.

    تیم شما باید ارتباط عمیقی با شما داشته باشن که بتونید باهاشون به خوبی کار رو پیش ببرید و همراهی و مشارکت‌شون رو جلب کنید. همچنین رهبری سازمان باید شما رو به خوبی قبول داشته باشه که کارها رو بهتون بسپره و روی تشخیص شما حساب باز کنه.

    برای همینه که می‌گن ۹۰ روز اول کاری یک مدیر محصول بسیار حیاتی هست. چرا که شما در ۹۰ روز اول، باید مسئله‌ی «اعتماد» رو حل کنید. باید به عنوان کسی شناخته بشید که می‌شه در سازمان بهش تکیه کرد و بعد از اون دیگه کارتون روان‌تر خواهد بود.

    رهبری بسیار مهمه. شما باید چشم‌انداز محصول‌تون رو به خوبی به تیم و سازمان‌تون پرزنت کنید و براشون انگیزه ایجاد کنید. کنار تیم‌تون باشید و احساس تعلق خاطر رو در اون‌ها تقویت کنید. ارزشی که برای کاربر خلق می‌کنید رو براشون تصویر کنید.

    مهارت های حل مسئله برای شناسایی نیازهای کاربر و ایجاد راه حل. (Problem-solving skills)

    مدیریت محصول شغل سرراستی نیست. شغل پرچالشی هست. ذهن شما باید برای تحمل چندین چالش و تصمیم همزمان توانمند بشه و جا نزنه و خسته بشه. شما باید روش‌های مختلفی برای حل مسئله داشته باشید و جعبه ابزارتون رو کامل کنید. با دیتا، با اولویت‌بندی، با تعامل، با تست کاربری و…

    تفکر انتقادی این‌جا خیلی به کارتون میاد. آیا اصلا این مسئله معتبره؟ تحت چه شرایطی؟ می‌تونید اون رو به اجزاء مشخص‌ترش بشکونید؟ 

    • تفکر همگرا و واگرا
    • تفکر خلاقانه یا تحلیلی
    • تفکر انتزاعی (مدل کردن) یا عینی

    مهارت های تحلیلی قوی برای درک داده‌ها و تحقیقات کاربر. (Analytical skills)

    داده‌ها همون‌قدر که مفید هستن، خطرناک هم هستن، چون ممکنه تحلیل اشتباه ما روی یک داده، باعث بشه با اطمینان و اعتماد کامل به این‌که داریم مبتنی بر داده تصمیم‌گیری می‌کنیم تصمیمات اشتباه بگیریم! بنابراین، داده زمانی ارزشمنده که شما بتونید تحلیل درستی ازش داشته باشید و این واقعا همونقدر که در ظاهر امر به نظر می‌رسه راحت نیست.

    در بیشتر اوقات جمعاوری داده‌های سالم و عملکردی آن‌چنان هم آسون نیست. اگر هم زیرساخت داده تمیزی داشته باشید، جنبه‌های مختلف محصول و رفتارهای متنوعی که کاربران انجام می‌دن بسیار می‌تونه شما رو گمراه کنه.

    شما باید مطمئن بشید که این داده‌هایی که دارید باهاشون تصمیم می‌گیرید، هم واقعی و سالم هستن، هم تصمیمات‌تون رو از روش‌های مختلف اعتبارسنجی کنید تا مطمئن بشید اشتباه نمی‌کنید. این‌ها مهارت‌های تحلیلی هستن که باعث می‌شن شما داده‌های کمی و کیفی مختلف رو به هم ربط بدید و ضریب اطمینان خودتون رو در مورد تصمیمات‌تون بالاتر ببرید.

    مهارت‌های طراحی تجربه‌ی کاربری (UX Design Skills)

    درک نکات و اصول ایجاد تجربه‌ی کاربری مناسب ضروریه. این‌که یه حسی نسبت به این‌که چه مسیری برای کاربرها احتمالا ساده‌فهم‌تره، نحوه چیدمان المان‌های محصول شما در نسخه‌ی موبایل می‌تونه چطور باشه؟ چه جور ادبیاتی در نوشتار محتواهایی که کاربر باهاشون مواجه هست بهش کمک می‌کنه که گیج نشه؟ چه اطلاعاتی رو تحت چه شرایطی به کاربر نشون بدیم یا اصلا بهتره نشون ندیم که حواسش رو پرت نکنه؟ و بعد بتونید فرضیه‌های خودتون رو با ابزارهای تحلیلی مثلا Hotjar یا Clarity اعتبارسنجی کنید و به مرور بهبودشون بدید.

    مهارت‌های فنی (Technical Skills)

     همیشه اجباری نیست، اما خب درک جنبه‌های فنی توسعه یک محصول دیجیتال قطعا برای مدیر محصول یک مزیت است.

    شما باید بدونید که محصول‌تون چطوری کار می‌کنه. یک دانش عمومی از پایگاه‌های داده و مدل‌های ذخیره‌سازی داده‌ها  در دیتابیس‌ها خیلی کمک‌تون می‌کنه. این‌که بدونید یه پایگاه داده نرمال باید چه ویژگی‌هایی داشته باشه، چطور باید از ایجاد ناهنجاری‌های داده‌ای در روش ذخیره‌سازی داده‌هامون جلوگیری کنیم؟ ارتباطات معنایی بین داده‌های مختلف رو بتونید درک کنید. ارتباطات یک‌به‌یک، یک‌به‌چند یا چند‌به‌چند رو بشناسید. این‌که بتونید روی این داده‌ها کوئری بزنید و داده های مدنظرتون رو بیرون بکشید خیلی کمک‌تون می‌کنه. مثلا این‌که SQL رو در حد متوسط بلد باشید. البته اینایی که مثال زدم در مورد دیتابیس‌های SQL بود، اگر با مدل‌های دیگه دیتابیس مثل NoSQL کار می‌کنید لازمه که بیشتر در مورد اون‌ها تحقیق کنید.

    این‌که بدونید قراردادهای وب مثل HTTP و IP چطور کار می‌کنن، در کل اینترنت داره چطور کار می‌کنه. سرور چیه، کلاینت چیه. بک‌اند چیه، فرانت‌اند چیه. این‌ها چطوری با هم صحبت می‌کنن؟ ساختار درخواست و پاسخ (Request / Response) بین‌شون چطوریه؟ یکم در مورد مفاهیم شبکه بدونید. متوجه بشید که محصول شما طبق چه مکانیسمی برای کاربران نهایی به نمایش در میاد یا اصطلاحا render می‌شه؟ این‌جا مثلا شناختن ساختار صفحات وب و آشنایی کلی با HTML/CSS/JS شما رو متمایز می‌کنه. اگه اپلیکیشنی می‌سازید به نحوه عملکردش شناخت داشته باشید. یا مثلا بدونید که به طور کلی چه پارامترهایی در سرعت عملکرد نرم‌افزار شما موثر هستن؟ چه پارامترهایی ممکنه عواقبی روی SEO نسخه‌ی وب شما داشته باشن؟ 

    در کل همه اینا باعث می‌شه بتونید زمینه‌ی مسائل رو بهتر درک کنید. هم برای این‌که با افراد تکنیکال زبان مشترک داشته باشید و حرف هم رو متوجه بشید به این دانش نیاز دارید و هم برایزمانی که می‌خواید یه فیچر جدید طراحی کنید و چه زمانی که می‌خواید ریشه‌ی یک باگ رو حدس بزنید و به تیم فنی دقیق‌تر مسئله رو منتقل کنید.

    مهارت‌های مدیریت پروژه (Project Management Skills)

    شما باید بتونید برنامه‌ریزی خوبی انجام بدید. تیم رو سرخط کنید. زمان‌بندی و اولویت‌بندی کنید. میزان کار و میزان اثرگذاری هر کاری رو در اولویت‌بندی‌های خودتون لحاظ کنید.

    شما ممکنه بخواید متدهای مدیریت چابک رو در تیم خودتون پیاده‌سازی کنید. پس پیشنهاد می‌کنم در مورد مانیفست اجایل و چارچوب یا فریمورک اسکرام، مفاهیم کانبان و ترکیب اون‌ها که اصلاحا بهش می‌گن اسکرام‌بان مطالعه داشته باشید. هرچند که تا زمانی که در عمل اون‌ها رو پیاده‌سازی نکنید حق مطلب ادا نمی‌شه، اما خب نقطه‌ی شروع اینه که اول یه شناختی در موردشون پیدا کنید و بعد به کار ببندید.

    من این جا تیتروار به موضوعات اشاره کردم و شاید هم کمی جنبه‌ی تئوری داشته باشه، اما اگه مخاطبین کانال خواستن بیشتر در این رابطه بدونن، من ۴ سری مقاله در مورد اشتباه‌های رایج مدیران محصول هم روی لینکدین خودم منتشر کردم که می‌تونن به اون‌ها هم مراجعه کنن.

    از نظر شما، مهم ترین ویژگی های یک مدیر محصول موفق کدامند؟

    نگاه عمیق:

    به موضوعات سرسری و سطحی نگاه نمی‌کنند. گول ظاهر مسائل رو نمی‌خورن بلکه روشون تأمل می‌کنن. موضوع رو موشکافی می‌کنن. با افراد صحبت می‌کنن. مشورت می‌گیرن. داده می‌بینن. روی موضوع حلاجی می‌‌کنن و… من اتفاقا چند وقت پیش یه مطلب هم توی چنلمون در رابطه با همین موضوع نوشتم.

    علاقه به خلق ارزش:

    آنها واقعاً به کاربر، بازار و پتانسیل‌های محصول علاقه‌مند هستند. اشتیاق و کنجکاوی دارن که راهی رو پیدا کنن که از مسیری که برای کسب‌وکار سودمند باشه، به نفع کاربر کار کنن و محصولی رو به بازار ارائه بدن.

    انطباق پذیری:

    خیلی مهمه که بتونید با محیطی سازگار بشید که شتاب بالایی داره و اولویت‌های اون مدام در حال تغییره. این عدم قطعیتی که در کسب‌وکار وجود داره می‌طلبه که شما به عنوان مدیر محصول بتونید مدام انعطاف به خرج بدید رو هر روز خودتون رو با اولویت‌هایی که به تازگی کشف شده وفق بدید. دقت کنید که اهمیت داشتن استراتژی و تمرکز بلندمدت رو زیر سوال نمی‌برم. بلکه به نظر من این هوشمندانه‌ترین کاریه که شما می‌تونید انجام بدید وقتی که یه اولویت جدید رو «کشف» می‌کنید، این موضوع واقعیته و نمی‌شه زیر سوالش برد. ما هر روز بینش‌های جدید پیدا می‌کنیم و باید بتونیم سریع خودتون رو با این بینش‌های جدید سازگار کنیم.

    یادگیری سریع:

    شما به عنوان مدیر محصول، نیازمند domain knowledge هستید. همیشه هم باید دانش خودتون رو به روز کنید اما زمان و فرصت مبسوطی برای مطالعه ندارید چون سرتون واقعا شلوغه. پس لازمه که «سریع» یاد بگیرید. باید گیرایی خودتون رو بالا ببرید. سنسورهاتون رو فعال کنید و میزان برداشت خودتون رو از حجم دیتای ورودی که دارید به حداکثر برسونید. منتظر فرصت مطالعه نباشید. توی کار و تجربه بیشترین یادگیری رو کسب کنید، باید بتونید به محض دریافت یه نکته‌ی جدید اون رو به صندوق‌چه‌ی خودتون اضافه کنید.

    عدم کمال‌گرایی:

    کمال‌گرایی مدیر محصول برای محصول مثل یک سم می‌مونه. شما به عنوان مدیر محصول باید با وجود این‌که به دقت جنبه‌های و ابعاد فیچرهای محصول‌تون رو می‌دونید و می‌شناسید – یعنی می‌خوام بگم دقیق بودن هم ویژگی مهمیه براتون، نباید از مسائل غافل بشید -، حالا با این‌که به دقت از ریسک‌ها و ارزش‌شون با خبرید، بتونید «فقط به مهم‌ها» بپردازید و به مابقی مسائل «نه» بگید. چون همیشه محدودیت ظرفیت و توان اجرایی دارید و نمی‌تونید یک‌شبه یک محصول «عالی» بسازید. پس باید خیلی سخت‌گیرانه اولویت‌بندی کنید و اگه نتونید به خیلی چیزها «نه» بگید، عملا اولویت‌بندی مفیدی رخ نمی‌ده.

    نتیجه‌گرایی + عملگرایی:

    ترکیب عجیبیه نه؟ شما به عنوان مدیر محصول باید بدونید که اگه هزارتا کار کردید اما به نتیجه‌ی دلخواه‌تون نرسیدید، پس معنیش اینه که هنوز نتونستید ارزشی رو تحویل بدید. حالا به کاربر یا به کسب‌وکار. بنابراین باید برید سراغ ایده هزار و یکم!

    پس شما باید همیشه «نتیجه‌» کار براتون مهم باشه چون خلق ارزش منوط به نتیجه‌بخش بودن فعالیت‌های شما در محصوله. اما از طرفی نتیجه‌گرایی نباید باعث بشه که شما عمل‌گرایی خودتون رو از دست بدید. یعنی تا ۱۰۰۰٪ مطمئن نشدید که یه راهی نتیجه می‌ده شروع نکنید. نه اتفاقا مسیر رسیدن به ایده‌ای که کار می‌کنه اینه که شما چرخه‌ی «ساختن، آزمودن و یادگرفتن» رو – یا همون Build, Measure, Learn – رو هرچه سریع‌تر و با تکرار بیشتر پیمایش کنید نه این‌که بشینید و فقط فکر و فکر و فکر کنید. پس اهمال‌کاری رو بذارید کنار، فوقش اینه که نتیجه نمی‌ده، با یه یادگیری جدید می‌رید سراغ یه ایده‌ی جدید. با عملگرایی هست که بهینه‌ترین راه رسیدن به نتیجه رو پیدا می‌کنید.

    آینده شغل و چه مهارت هایی داخلش پرورش داده خواهد شد

    به نظر شما چشم انداز شغلی مدیر محصول در ۵ تا ۱۰ سال آینده چگونه خواهد بود؟

    چشم انداز مدیریت محصول به طور مداوم در حال تغییر است و 5 تا 10 سال آینده تغییرات حتی هیجان انگیزتری را نوید می دهد. در اینجا برداشت من از آینده شغل و مهارت هایی است که برای پیشرفت به آن نیاز دارید:

    من ۲ تا اهرم اساسی رو می‌بینم که به نظرم آینده‌ی دنیا به سمت این ۲ اهرم داره می‌ره:

    رشد مبتنی بر محصول (Product-Led Growth): شرکت ها به طور فزاینده ای از محصولات خود برای افزایش رشد استفاده خواهند کرد. می‌دونید روش‌های تبلیغاتی و بازاریابی درسته که کارکرد خودشون رو دارن اما دنیا داره می‌ره به سمت این‌که اصالت رو به محصول بده. مدیران محصولی که استراتژی های PLG را درک می‌کنن و می‌تونن محصولاتی را بسازند که کاربران دوست دارند، بسیار مورد توجه قرار خواهند گرفت. از قوی‌ترین مثال‌هایی که برای این موضوع به نظرم می‌رسه خود مسنجر تلگرامه. به گفته‌ی پاول دروف تلگرام هیچ‌گونه تبلیغاتی برای رشد خودش انجام نداده بلکه 

    هوش‌مصنوعی (AI): دیگه ترند نیست. یک جریانه که قبل از منفجر شدنش هم در جریان بوده. الان سر و صداش به همه دنیا رسیده. بازتابش در مدیریت محصول به نظرم اینه که دیگه شما برای هر کاری یک ابزار هوش مصنوعی دارید که کار طراحی و پیاده‌سازی رو براتون انجام می‌ده. این رو از محمد جعفری شنیدم که می‌گفت در جمع‌بندیش از گفت‌وگوهایی که با افراد خبره خارج از کشور که در حوزه AI کار می‌کنن شنیده به این نتیجه رسیده که ما به زودی شاهد ایجاد یونیکورن‌های ۱ نفره خواهیم بود. ایده‌های محصولی که مدیر محصول با کمک ابزارهای هوش مصنوعی به طور کامل طراحی و پیاده‌سازی می‌شن و به ارزش بیش از ۱۰ میلیارد دلار می‌رسن. این البته یک پیش‌بینیه ولی خب الان دیگه اصلا دور از ذهن نیست.

    چه مهارت های جدیدی در آینده برای مدیران محصول ضروری خواهند بود؟

    برای جلوتر موندن از منحنی تغییرات آینده، PM ها باید این مهارت‌های کلیدی را پرورش دهند:

    تکنولوژی های در حال ظهور: درک فناوری هایی مانند هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی و AR/VR مفید خواهد بود. در حالی که نیازی به متخصص بودن ندارید، آشنایی با تاثیر بالقوه آنها بر محصولات ارزشمند خواهد بود.

    تفکر استراتژیک: این‌که بفهمیم توی این دنیا موتورهای رشد چیا هستن؟ چطوری کار می‌کنن؟ چه ترفندی بزنیم که سهم صدا و سهم بازار بگیریم؟

    داستان و ارتباط: توانایی برقراری ارتباط با ایده های پیچیده محصول به طور واضح و متقاعد کننده، هم به صورت شفاهی و هم به صورت نوشتاری، برای خرید سهامداران و پذیرش کاربر ضروری است.

    چگونه می‌توانم برای آینده این شغل آماده شوم و مهارت‌های لازم را کسب کنم؟

    با دنیای جدید محصول متصل بمانید (Stay Connected): چشم انداز مدیریت محصول همواره در حال تغییر است. از یادگیری مادام العمر استقبال کنید و از روندهای صنعت و فناوری های نوظهور به روز باشید. دوره های آنلاین، رویدادها و کامیونیتی وجود دارد که به مدیریت محصول اختصاص داده شده اند. آن‌ها را فعالانه دنبال کنید.

    طرز فکر رشد را توسعه دهید (Growth Mindset): برای ایده‌ها، چالش‌ها و روش های جدید کار باز باشید. آزمایش را بپذیرید و رویکرد خود را بر اساس داده ها و بازخورد کاربر تطبیق دهید.

    یک شبکه قوی بسازید (Building Network): با سایر مدیران محصول، کارشناسان صنعت و رهبران فکری ارتباط برقرار کنید. شبکه‌سازی نه تنها دانش شما را گسترش می دهد، بلکه درها را به روی فرصت های جدید باز می‌کند. به مرزها هم محدود نشید. چه اهمیتی داره؟ جهانی فکر کنید!

    چه تفاوت هایی بین مهارت های مورد نیاز برای یک مدیر محصول در ایران و سایر نقاط دنیا وجود دارد؟

    بومی سازی (Localization): درک بافت فرهنگی ایرانی و ترجیحات کاربر ایرانی خب ضروریه. این شامل نوع زبان ما، حساسیت‌های ما روی مدل طراحی محصول و جوریه که یه کاربر ایرانی رفتار می‌کنه. برای جامعه‌ی ما هیجانات و احساسات معنای متفاوتی دارن. تعلاقات خاطر خودمون رو داریم. پیامی که شما به کاربر ایرانی می‌دید باید متناسب با نوع جهان‌بینی‌اش باشه. نوع قیمت‌گذاری شما باید متناسب با شرایط اقتصادی‌اش باشه. می‌دونید؟ نمی‌تونید محیطی که محصول شما درش زیست می‌کنه رو نادیدیده بگیرید. سلیقه دیزاین ما ایرانی‌ها ما اروپایی‌ها متفاوته، می‌دونید ما یه سبقه‌ی سنتی ایرانی رو هم در خودمون داریم، البته که الان نظم نوین جهانی وجود داره اما خب به هر حال ریشه‌هایی از اون بکگراند قبلی در ژنتیک ما نهفته هست.

    مقررات و انطباق: رعایت مقررات خاص ایران و الزامات انطباق با محصولات فناوری ضروری است. مثلا درگاه‌های پرداخت و روش‌های پرداخت، درک محدودیت‌ها و راه‌حل‌های پرداخت آنلاین در ایران برای محصولات تجارت الکترونیک بسیار مهم است.

    آیا چالش های خاصی برای مدیران محصول در ایران وجود دارد؟

    دسترسی به بازار جهانی: شرکت های ایرانی ممکن است به دلایل سیاسی یا اقتصادی با محدودیت‌هایی برای ورود به بازارهای خاص مواجه شوند.

    بازاریابی و دیده شدن: دستیابی به مخاطبان جهانی به دلیل محدودیت در برخی کانال ها و پلتفرم های بازاریابی می تواند چالش برانگیز باشد.

    دسترسی دشوار به ابزارها: دشواری استفاده از ابزارها هم کلافه‌کننده هست. شما برای دسترسی به یک ابزار معمولا مدیریت پروژه باید هزاربار کانکشن‌تون رو عوض کنید :))‌ یا یه هزینه گزافی بپردازید که تیم‌تون رو روی اون ابزارها مستقر کنید و نگه دارید.

    چگونه می توانم به عنوان یک مدیر محصول ایرانی در سطح جهانی رقابت کنم؟

    امیدوارم روزی برسه که بتونم از تجربیات واقعیم در این رابطه صحبت کنم، اما در مقام هم‌فکری الان چند استراتژی رو بهتون پیشنهاد می‌کنم:
    • ایجاد مشارکت های جهانی: مشارکت با شرکت های بین المللی می تواند به غلبه بر محدودیت های دسترسی به بازار و دسترسی به بازار کمک کند. کسی رو پیدا کنید که قبلا این راه رو باز کرده و سعی کنید باهاش کار کنید تا نقطه‌ی نفوذی برای شما بشه و در بازار جهانی فعال بشید.
    • دورکاری: تقویم دورکاری دور در دوران کرونا، فرصت‌هایی را برای همکاری با تیم های جهانی و دسترسی به مجموعه استعدادهای گسترده تری ایجاد می‌کند.
    • زبان بخونید: تمرکزتون رو هم بذارید روی Speaking و Listening. من خودم اینو همیشه برای خودم بزرگ و دشوار می‌کنم اما واقعا اگه یکم آسون بگیریم در حد این که بتونی کارت رو در محیط کار راه بندازی شدنیه. شرکت‌های بزرگ ایرانی که مدیران C-Level خارجی دارن می‌تونن یه سکوی پرتاب برای شما باشن که اینو شروع کنین. بعد به مرور بتونی اون مهارت‌های نرمی که صحبتش رو کردیم هم در زبان انگلیسی پیاده کنی که این تیکه‌اش یکم چالش‌برانگیزتره ولی خب لزومی نداره از اول ایده‌آل گرا باشید. همین که بتونید شروع کنید، خود راه بگویدت که چون باید رفت.
    • تُن صدای جهانی داشته باشید: در لینکدین خودتون به صورت مداوم از کارها و تجربیات و مطالعات‌تون به صورت انگلیسی بنویسید، بذارید پروفایلی که از شما ساخته می‌شه بین‌المللی باشه تا افراد دیگه در دنیا بتونن باهاش بیشتر ارتباط برقرار کنن و اونا سراغتون بیان. از افراد بخواین براتون Review های انگلیسی بنویسین و شما رو Recommend کنن. 

    بازار کار این شغل

    وضعیت بازار کار برای مدیران محصول در حال حاضر چگونه است؟

    • تقاضای بالا: تقاضا برای مدیران محصول ماهر به میزان قابل توجهی از عرضه پیشی می گیرد. این به معنای بازار جویندگان کار با فرصت های فراوان است. اما خب روز به روز رقبای بیشتری پدیدار می‌شن.
    • رشد در میان صنایع: نقش‌های مدیریت محصول در صنایع مختلف، نه فقط در استارت‌آپ‌های فناوری، به طور فزاینده‌ای مهم می‌شوند. از مراقبت های بهداشتی گرفته تا امور مالی تا کالاهای مصرفی، FMCG ها، در کل شرکت ها ارزش رهبری قوی محصول را تشخیص می دهند.

    بهترین فرصت های شغلی برای مدیران محصول در کجا یافت می شوند؟

    • استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های پایدار: استارت‌آپ‌ها این فرصت را به شما می‌دهند که در تمام جنبه‌های توسعه محصول شرکت کنید و دید خود را به سرعت زنده کنید. شرکت های تاسیس شده اغلب ثبات، منابع و نقشه راه محصول تعریف شده را ارائه می دهند.
    • تخصص در صنعت: تمرکز بر یک صنعت خاص مانند فین‌تک، آموزش یا پزشکی می‌تواند به شما مزیت رقابتی بدهد و درها را به روی فرصت‌های تخصصی باز کند.
    •  

    میانگین حقوق و مزایای یک مدیر محصول چقدر است؟

    قطعا به سطح ارشدیت، سابقه کار و شرایط کسب‌وکار هم مرتبطه اما من این‌جا معتبرترین و به‌روزترین سورسی که می‌تونم ارائه بدم گزارش فروردین‌ماه ۱۴۰۳ هست که شرکت جاب‌ویژن معرفی می‌کنه. به طور خلاصه:

    برای افراد تازه کار (Junior)

    • رنج حقوقی بین حدود ۱۰ تا ۳۵ میلیون
      • میانه حقوق: حدود ۲۱ میلیون
      • رشد میانه حقوق امسال: ۳۰٪
      • بخش متغیر حقوق (مزایا): ۹٪

    برای افراد میانه (Mid-level)

    • رنج حقوقی بین حدود ۱۸ تا ۵۲ میلیون
    • میانه حقوق: حدود ۳۲ میلیون
    • رشد میانه حقوق امسال: ۳۰٪
    • بخش متغیر حقوق (مزایا): ۱۱٪

    برای افراد ارشد (Senior)

    • رنج حقوقی بین حدود ۲۴ تا ۸۲ میلیون
    • میانه حقوق: حدود ۴۶ میلیون
    • رشد میانه حقوق امسال: ۳۱٪
    • بخش متغیر حقوق (مزایا): ۱۴٪ 

    تجربیات شخصی خود فرد مصاحبه شونده

    شما چطور وارد این حرفه شدید؟

    من خب از دوران نوجوانی برنامه‌نویسی رو به شکل یک علاقه شخصی دنبال می‌کردم، خصوصا در فضای وب خیلی self-study داشتم. تا این‌که رسیدم به سال کنکور (۱۳۹۴) و دیگه تمرکز رفت روی درس و تست زدن و ول شد این فضا. بعد وارد دانشگاه شهید بهشتی شدم و اون‌جا خب دوباره یکم برگشتم به فضا اما خب بیشتر جنبه‌ی آکادمیک داشت، برای این‌که جنبه‌ی صنعت رو هم داشته باشم. یه ریسکی کردم، به خودم گفتم برای آپدیت شدن لازمه که یه پروژه‌ صفر تا صد رو خودت تنهایی قبول کنی که همه‌جوره دانشت به‌روز بشه. (۱۳۹۸) تصمیم گرفتم یک وب‌سایت فروشگاهی ایکامرس رو از ابتدا و با هزینه‌ی خیلی کمی برای یک گالری لوازم خانگی پیاده‌سازی کنم. خب نه طراح محصولی وجود داشت، نه معمار و مهندس نرم‌افزاری، نه تستری، نه کسی که کار DevOps انجام بده. هیچی. خودم بودم و خودم. حدود یک‌سال و نیم طول کشید تا مراحل دیسکاوری محصول، طراحی تجربه‌ی کاربری، طراحی دیتامدل فنی و مراحل پیاده‌سازی با تکنولوژی‌های بک‌اند و فرانت‌اند رو پیش ببرم و سایت رو روی سرور برای مشتریان دیپلوی کنم. یادمه اولین باری که این سایت رو بالا بردم، یه تبلیغ اینستاگرامی رفتن و بعد از ۱۰ دقیقه دیتابیس کلا اومد پایین =))) من تقریبا اون‌جا داشتم گریه می‌کردم و دیگه نزدیک بود give-up کنم. (۱۴۰۰)
    خلاصه، این تجربه‌ی ۱.۵ ساله من در کنار فعالیت‌هایی که در حوزه دیزاین در آزمایشگاه دانشگاه انجام داده بودیم و در کنار تجربیات مارکتینگی که قبلش در حوزه‌های تولید محتوا و شبکه‌های اجتماعی داشتم قرار  گرفت و منجر به این شد که بعد از این پروژه لوازم خانگی، بتونم وارد تیم رشد لیمومی بشم. اون‌جا من هنوز نمی‌دونستم این کارایی که می‌کنم در واقع از جنس مدیریت محصول هست. پوزیشن من اون‌جا در نهایت مدیر رشد شده بود و کار من این بود که به اتفاق تیم رشد، یک سری تست رو طراحی کنیم و اون ها رو آزمایش کنیم. عملا من هم با نیاز کاربر طرف بودم، هم با تیم فنی و طراحی و مارکتینگ تعامل داشتم و دیتاها رو ترک می‌کردم. تا این که بعد از مدتی برای این‌که کمی ذهنم منظم و مرتب بشه، شروع به گذروندن دوره‌های آموزشی مثل دوره‌ی بوژان کردم که حقیقتا کمک‌کننده بود. دیگه بعدش افتادم روی ریل و از سال ۱۴۰۱ که وارد مکتب‌خونه شدم دیگه تجربیات خیلی حرفه‌ای تر شده بودن، من دیگه واقعا در مقام یک مدیر محصول و پوزیشن رسمی کار خودم رو تا الان ادامه دادم.

    بزرگترین چالش ها و دستاوردهای شما در این شغل چه بوده‌اند؟

    بزرگ‌ترین چالش من در مدیریت محصول، این بوده که قبول کنم من آدم Generalist ای هستم. یعنی این‌که تصمیم من اینه که از خیلی چیزها بدونم، اما هیچ‌کدوم رو تا انتها به عنوان یک متخصص دنبال نکنم. خیلی وقت‌ها فکر کردم من «همه‌کاره و هیچ‌کاره‌» هستم. یا به خودم گفتم انگار تو بلد نیستی هیچ‌کاری رو خوب انجام بدی. انگار داری خودت رو با مدیریت محصول گول می‌زنی که انگار یه کاری بلدی انجام بدی ولی تو هیچ‌چیز عالی نیستی. می‌دونید این برای فردی مثل من که عادت داره استانداردهای سخت‌گیرانه‌ای برای دستاوردها و موفقیت‌های خودش داشته باشه خیلی دشوار بود. البته الان خب خیلی آسون‌تر می‌گیرم و دیگه می‌دونم که استعدادی که من به عنوان یک مدیر محصول دارم، برای کامل شدن موتور محرک هر کسب‌وکاری ضروریه. به عبارتی من با Generalist بودنم یه مهره‌ی سوخته نیستم، بلکه یه قطعه‌ی کلیدی ام که تخصص‌ها رو به هم وصل می‌کنه.
    بزرگ‌ترین دستاوردی که برای خودم در مدیریت محصول قائل هستم، تغییری هست که مدیریت محصول در نوع نگاه من به دنیا ایجاد کرده. باعث شده من نگاه عمیق و تحلیلی داشته باشم. کشف محصول به من کشف زندگی رو یاد می‌ده. باعث شده بتونم فضای مسئله رو از فضای راه‌حل تفکیک کنم. باعث شده بتونم در تعاملات دیگه‌ی زندگیم هم توانمندتر بشم. باعث شده مایندست من یه فکر محکم نباشه، فکر من همیشه سوال داشته باشه، همیشه نسبت به تغییرات باز باشه، همیشه نسبت به رشد مشتاق باشه. به من یاد داده که موضوعات پیچیده‌رو ساده‌سازی کنم. موضوعات ساده رو الکی پیچیده نکنم. به تغییرات زندگیم هم نگاه MVP و یا تدریجی داشته باشم. اینا همش برای من درس‌های زندگی بوده که از مدیریت محصول اومده. 

    چه توصیه ای برای کسی که به دنبال شغل مدیر محصول است دارید؟

    درسته که شما باید مطمئن بشید که این شغل همونیه که به دردتون می‌خوره و براش انگیزه دارید. اما با خوندن کتاب‌ها و گرفتن سرتیفیکیت دوره‌ها نمی‌تونید این رو متوجه بشید. هر چه زودتر مترصد فرصتی باشید که کارآموزی رو شروع کنید. اگه می‌تونید دستیار یه مدیر محصول باتجربه‌تر بایستید و ازش یاد بگیرید. خودتون رو در محیط مدیریت محصول قرار بدید تا مواجهه‌ی واقعی با این شغل داشته باشید. هرچقدر این موضوع رو عقب بندازید، به نظر من کندتر به این نتیجه می‌رسید که مدیریت محصول آیا واقعا شغلی هست که دنبالش می‌گردید یا نه. اینو باید در عمل تجربه کنید. با تئوری نمی‌شه. وقتی که تجربه کنید تازه حفره‌های ذهنی براتون ایجاد می‌شه، بعد تشنه‌ی مطالعه می‌شید، و چیزی که یاد می‌گیرید رو هیچ‌وقت از یاد نمی‌برید.

    منابع مفیدی برای یادگیری بیشتر در مورد این شغل به من معرفی می کنید؟

    توصیه می‌کنم حتما خبرنامه و پادکست Lenny رو دنبال کنید، Lenny Rachitsky هر بار با یه نفر خبره‌ی حوزه‌های مربوط به محصول، رشد و کریر شغلی مصاحبه می‌کنه و در قالب پادکست و بلاگ مطالبش رو منتشر می‌کنه که خیلی ارزشمنده. همچنین اگه می‌خواین دوره‌های آموزشی رو شرکت کنین، اولا دوره‌ی مدیریت محصول بوژان رو پیشنهاد می‌کنم، از جنبه‌ی تجربی در ایران خیلی می‌تونه کمک‌تون کنه. اما اگه می‌خواین موضوعات رو کمی هم از نگاه حرفه‌ای در دنیا بررسی کنید، دوره‌های مدیریت محصول کمپانی ریفورج رو بهتون پیشنهاد می‌کنم که مجموعه گرولی هم همه دوره‌های ریفورج رو با زیرنویس فارسی تهیه کرده و با قیمت کمی ارائه می‌ده.
    اگه می‌خواید مصاحبه‌ی شغلی خوبی داشته باشین، دوره‌ی مصاحبه مدیریت محصول مجموعه ریترو رو پیشنهاد می‌کنم بهتون. همچنین بوت‌کمپ‌های مدیریت محصول مجموعه‌ی پروداکت‌رود می‌تونه کمک‌تون کنه. و حتما از کتاب‌ها غافل نشید، کتاب‌ها باعث می‌شن ذهن‌تون شکل بگیره و در بلندمدت باهاشون همراه باشید. کتاب Lean Startup نقطه‌ی شروع خوبیه. کتاب Inspired از مارتی‌کاگان در مرحله دوم. کتاب Continous Discovery Habits برای کشف محصول کمک‌تون می‌کنه. کتاب Fall in love with the problem, not the solution هم باعث می‌شه تمرکز خوبی روی مسائل دنیای محصول انجام بدید. کتاب‌ها تمومی ندارن، فعلا همینا رو بخونید، بعدش بقیه رو خودتون پیدا می‌کنید.

    سوالات اضافی

    از اینکه وقت گذاشتید و با من صحبت کردید متشکرم. آیا چیز دیگری هست که دوست دارید در مورد این شغل به من بگویید؟

    سلامت باشید، خوشحال شدم فرصت گفتگو با شما رو داشتم و امیدوارم برای شنوندگان مفید بوده باشه.

    تنها نکته‌ای که به عنوان جمع‌بندی به نظرم می‌رسه بهش اشاره کنم اینه که مدیریت محصول شغل جذابیه، اما مراقب باشید زندگی رو ازتون نگیره :)) چرا که شما به عنوان یک مدیر محصول در نقطه‌ای می‌ایستید که نقش کاملا حیاتی و موثری رو ایفا می‌کنید، و اگر آدم مسئولیت‌پذیری هم باشید همیشه این خطر در کمین‌تون هست که ۲۴ ساعته شما رو درگیر خودش بکنه. یادتون نره که شغل شما فقط یکی از ظرف‌های زندگی شماست، حواستون به بقیه‌ی ظرف‌های زندگی‌تون هم باشه، مراقب خودتون، خانواده و دوستان‌تون باشین و با حیوونا، علی‌الخصوص گربه‌ها مهربون بمونین :))

    آیا می توانم با شما در ارتباط باشم تا در آینده سوالات بیشتری بپرسم؟

    خواهش می‌کنم، من حتما خوشحال می‌شم در خدمت‌تون باشم و باعث افتخاره. البته که منتظر من نمونید دیگه، سرچ و هوش مصنوعی الان دیگه از من بهتر و سریع‌تر می‌تونن به سوالات‌تون جواب بدن. در هر صورت من خوشحال می‌شم بیشتر از شما و دیگر دوستان یاد بگیرم.

    سوالات متداول

    گرولی آکادمی آنلاین کسب‌وکار است و بهترین منابع و دوره‌های آموزشی را در زمینه‌های رشد کسب‌وکار، کشف مسیر شغلی و رشد محصول ارائه می‌کند.

    خیر، شرکت در این وبینار پیش‌نیازی ندارد. کافیست به رشد و پیشرفت کسب‌وکار شخصی و سازمانی علاقه‌مند باشید.

    وبینار معرفی رشته مدیریت محصول در گوگل میت برگزار می‌شود. شما می‌توانید برای شرکت در وبینار در سایت ایسمینار ثبت‌نام کنید و بلیط شرکت در وبینار را تهیه کنید. در نهایت، لینک جلسه از طریق ایسمینار برای شما ارسال می‌شود. 

    بله، شما در این وبینار با رشته مدیریت محصول آشنا می‌شوید و می‌توانید راهکارهای آن‌ها را در تیم خودتان هم پیاده‌سازی کنید.

    بله، شما می‌توانید رویداد را از سایت گرولی خریداری کنید و ویدیوی آن را به صورت آفلاین مشاهده کنید